بالاخره روزی آمد که آرمان، پسر ۸ سالهای با انرژی زیاد، تا به حال تازهترین مبارزهی خود را شروع کرد. او با یک لبخند بزرگ روی لبان به میز دکترش نشست. دکتر، یک متخصص انکولوژی بود و برای مدت طولانی در کنار آرمان بوده بود.
آرمان بیش از یک سال است که با سرطان مبارزه میکند. در این مدت، او مرتباً به بیمارستان آمده بود و تحت درمانهای سختی قرار گرفته بود. اما او تا به حال تمام تلاشش را برای غلبه بر بیماری نکرده بود.
دکتر با دقت نتایج آزمایشهای جدید آرمان را مرور کرد و یک لبخند کوچک روی لبانش زد. “آرمان، به نظر میرسد که تحت درمان جدیدی که اخیراً توسط تیم پژوهشی ما توسعه داده شده است، قرار خواهی گرفت.”
آرمان از خوشحالی بیخود شد. او همیشه امیدوار بوده بود که یک روزی درمانی جدید برای کمک به او در مبارزه با سرطان پیدا شود. این درمان جدید، مبتنی بر تکنولوژیهای پیشرفتهای بود که به بیماران اجازه میداد تا بهترین نتایج را با حداقل عوارض جانبی بگیرند.
آرمان شروع به درمان جدید کرد و همچنان با انرژی و امید به شفا پیش رفت. او همراه با دکترش و تیم درمانی مرتباً نسبت به تغییرات در وضعیت خود گزارش میداد. او همچنان به مدرسه میرفت و با دوستانش وقت میگذراند. او همچنان رویای تبدیل شدن به یک رزمندهی فضایی داشت و این رویا برایش نهایت الهامبخشی بود.
با گذشت مدتی، نتایج درمان آرمان بسیار خوب بود. سلولهای سرطانی در بدن او کاهش یافته بودند و او با انرژی بیشتری به نظر میآمد. دکتر اعلام کرد که آرمان بهبود یافته و میتواند به تدریج به فعالیتهای عادیاش بازگردد.
آرمان به تدریج به فعالیتهای عادیاش بازگشت و توانست رویای خود را تحقق ببخشد. او به یک رزمندهی فضایی تبدیل شد و با تمام قوا به تحصیلات خود ادامه داد. او به عنوان نمایندهای از کودکانی که از سرطان بهبود یافتهاند، به دیگران الهامبخشی میشود.
داستان آرمان نشاندهندهی این است که با تعهد، امید و پشتکار، حتی در مقابل چالشهای بزرگی مانند سرطان، میتوان به موفقیتهای بزرگ دست یافت. او نمونهای الهامبخش برای کودکان و بزرگان است که با مشکلاتی مواجه هستند و اثبات میکند که هیچ چیز ناتمام نیست و تلاش میتواند به شفاعت برسد.